محصولات تراریخته

تحول در اقتصاد کشاورزی، امنیت غذایی و سلامت مردم در توسعه بومی محصولات تراریخته است

محصولات تراریخته

تحول در اقتصاد کشاورزی، امنیت غذایی و سلامت مردم در توسعه بومی محصولات تراریخته است

محصولات تراریخته ارگانیسم‌ها و محصولاتی هستند که از لحاظ ژنتیکی اصلاح شده‌اند تا صفات مفیدی در آنها بروز یابد مانند مقاومت به آفات (کاهش نیاز به مصرف سموم)، ماندگاری بیشتر (کاهش نیاز به نگهدارنده)، افزایش محصول (کاهش نیاز به زمین کشاورزی و جنگل‌زدایی)، ... اینها همه در خدمت محیط زیست و سلامتی است و به کمک بیوتکنولوژی یا زیست‌فناوری نوین فراهم شده است. علمی که قرن بیست و یکم را به نام آن می‌شناسند و آینده زمین را متحول خواهد کرد. به خاطر پتانسیل بالای اقتصادی زیست‌فناوری طمع زیادی برای در دست گرفتن انحصار این علم در جهان در جریان است به همین دلیل دروغ پراکنی علیه آن فراوان است و ما را از نزدیک شدن به آن منع می‌کنند.

  • ۱
  • ۰

غیرعلمی بودن ادعاها راجع به محصولات تراریخته به سادگی قابل تشخیص است. جستجو در میان اخبار رسانه‌ها نشان می‌دهد ادعاهای غیرعلمی و خلاف واقع زیادی علیه این محصولات ارائه می‌شود که فاقد مستندات عینی و یا ذکری از منابع تخصصی است؛ برای نمونه به مواردی چون امکان انتقال ژن گیاه به بدن انسان، ایجاد بیماری‌های عفونی، حساسیت‌های شدید پوستی، تضعیف دستگاه ایمنی بدن، سرطان‌زا بودن انتقال ژن، ایجاد مقاومت به آنتی‌بیوتیک‌ها، صدمه به مخاط به ویژه بویایی، تخریب پروتئین سلولی، عقیم شدن مردان، نابودی کشاورزان خرد، کاهش تنوع زیستی، احتمال تأثیر روی نسل‌های دور و... اشاره می‌شود. همان طور که گفته شد هیچ یک از این موارد در یک ژورنال علمی و به صورت مستند درج نشده و همگی از طریق رسانه‌های جمعی منتشر شده‌اند. برای نمونه هیچ گاه نمی‌توانید نام ژن عامل سرطان یا ژورنال تخصصی مستند این ادعا را در میان مطالبی که ادعای سرطان زا بودن یک محصول تراریخته را مطرح می‌کنند بیابید.[1] عوامل متعددی مانند رقابت تنگاتنگ قدرت‌های اقتصادی در دنیای امروز، وجود انگیزه های متعدد از سوی دشمن خارجی که به تحریم علوم، فناوریها و مواد و تجهیزات علمی و دانشگاهی نیز منجر شده است در کنار منافع برخی واردکنندگان در استفاده از ابزارهای زیست‌فناوری‌هراسی تأثیرگذار بوده است. یکی از ابزارهای اصلی این امر موج‌سازی رسانه‌ای و ترویج علم‌نماها است که به راحتی در میان ناآگاهان نسبت به دانش‌بیوتکنولوژی رواج می‌یابد که در نهایت به تحت تأثیر قرار دادن مراکز قانونگذاری و تصمیم‌گیری منجر می‌شود. این امکان مناسبی برای استفاده از آن در رقابت میان قدرت‌ها است.

برای نمونه در برخی کشورهای اروپایی از این شیوه با موفقیت استفاده شده است. ویژگی مهم مطالبی که از طریق رسانه‌های جمعی منتشر می‌شود این است که هیچ ارزیابی علمی بر آنها اعمال نمی‌شود و از یک سو معیارهای تبلیغاتی و دانش ارتباطات و از سوی دیگر جهت‌گیری یک‌سوه مدیران و پشتوانه مالی رسانه تعیین کننده قابلیت نشر یک نوشته در آن رسانه است. فعالیت رسانه‌ها در اروپا در این جهت به حدی است که گاه شرکت‌های زیست‌فناوری از ترس حملات پی در پی گروه‌های مبارز فعالیت خود را متوقف یا مخفی می‌کنند. در می 2004 یک مجله علمی گزارش کرد که دانشمندان آلمانی به دلیل ترس از این‌که تندروها ممکن است مانند قبل آنها را از بین ببرند، مکان سی سایت کشت گیاهان تراریخته را مخفی نگه داشته‌اند.[2] به طور کلی از اواخر دهه نود به بعد حملات بر مزارع کشت آزمایشی شرکت‌های زیست‌فناوری در اروپا با تحریک رسانه‌ها آغاز شد. در 1999 در انگلیس صدها نفر به این مزارع حمله کردند؛ در فرانسه خوسه بوو رئیس تندرو یک سازمان غیردولتی[3] بعد از طرح‌ریزی نابودی هزاران گیاه تراریخته به یک قهرمان ملی بدل شد. حتی محاکمه، جریمه و زندان وی و هوادارانش را آرام نکرد، و آنها پاین کار خود را پنج سال بعد تکرار کردند.[4]

این اعتراضات تقریبا به صورت یک شبکه به هم پیوسته منطقه‌ای صورت می‌گیرد و در مناسبت‌های مختلف اوج می‌گیرد. برای نمونه، تظاهرات علیه محصولات تراریخته، بخشی از اعتراضات خیابانی در طول سومین کنفرانس وزارتی سازمان جهانی تجارت 1999 در سیاتل بود. رسانه‌هایی که این جریان را هدایت می‌کنند علاوه بر مدیریت افکار عمومی موفق شده‌اند با ایجاد انتظار عمومی نسبت به وارد عمل شدن نهادهای سیاسی و قانون‌گذاری، گاه سیاست‌مداران و قانون‌گذاران کشورها را وادار ساخته است محدودیت‌هایی بر فعالیت‌های دانشمندان زیست‌فناوری اعمال‌کنند، حتی اگر هیچ مستند علمی در کار نباشد. برای نمونه، استفن راسچن دانشمند زیست‌فناوری و استاد دانشگاه آچن آلمان، در مصاحبه‌ای می‌گوید به سختی توانسته است با نقل مکان به استانی که قوانین بهتری درباره تحقیقات زیست‌فناوری دارد، برای پژوهش خود راجع به ذرت تراریخته در سال 2005 زمین دریافت کند. با این حال با نزدیک شدن انتخابات سپتامبر 2008، وزارت کشاورزی و جنگل‌داری این استان تصمیم گرفت پژوهش‌های زیست‌فناوری را در باواریا متوقف کند.[5] زیرا حزب اتحاد اجتماعی مسیحی[6] به تصمیم مذکور برای جلب افکار عمومی و آراء مردم احتیاج داشت. این دانشمند آلمانی با تأسف‌انگیز خواندن این شرایط می‌گوید: «این عده همان مسئولانی بودند که با توجه به معیارهای علمی ما را تشویق به فعالیت و مستقیما با ما همکاری می‌کردند. اما برخی فعالیت‌های رسانه‌ای شرایط را تغییر داد و هم اکنون پذیرش عمومی سابق از میان رفته است.» وی افکار عمومی این کشور را نسبت به شش سال گذشته که پژوهش در این حوزه را آغاز کرده است بسیار نامساعدتر می‌داند و به نکته جالب‌توجهی اشاره می‌کند: «اگر امروز قصد داشتم گرایش خود را انتخاب کنم، احتمالا موضوع دیگری را دنبال می‌کردم.[7] از یک سو، رسانه‌ها به این هراس‌ها در افکار عمومی دامن می‌زنند و از سوی دیگر سیاست‌مداران آلمانی [به دور از هر گونه دلیل علمی] از آن به عنوان یک عنصر جلب رأی در مبارزات انتخاباتی استفاده می‌کنند. این برخوردی کاملا دوگانه است که از یک سو به تأمین مالی و کمک به پژوهش در این حوزه می‌پردازند و از سوی دیگر محصولات تراریخته حاصل آن را محکوم می‌کنند.[8]

مشابه این شرایط در کشور ما نیز شکل گرفته است. به طوری که رهبر معظم انقلاب، ریاست محترم جمهوری و شورایعالی انقلاب فرهنگی به طور شفاهی و در قالب اسناد بالادستی بر توسعه استفاده از زیست‌فناوری تأکید و حتی الزام کرده‌اند؛ اما جسته و گریخته برخی به صراحت سخنان غیرعلمی و ترجمه‌ای رسانه‌ها را برای القای ناموجه خطرناک بودن استفاده از زیست‌فناوری مطرح می‌کنند[9] و تلاش خود را برای مقابله با آن به کار می‌گیرند. نتیجه این امر محدود شدن نتایج پژوهش‌های زیست‌فناوری کشاورزی به آزمایشگاهها در طول دو دهه گذشته بوده است.[10] حال آنکه در سطح تصمیم‌گیری و قانونگذاری باید به جای تأثیرپذیری از فضای عوام‌پسند رسانه‌ای به معیارهای علمی و متخصصان این حوزه رجوع کرد.

کریستوفر کیت باند نماینده کنگره امریکا از میسوری در فوریه 2000 در گردهمایی سالیانه انجمن توسعه علم[11] از اعتراضات سیاتل به عنوان جدالی بین دانشمندان و یک سری جوان ناآگاه و گمراه یاد کرد: «این بحث‌ها از سوی متخصصان پی‌گیری نمی‌شود بلکه از سوی جوانانی که به خیابان ریختن را دوست دارند. ممکن است به نقطه‌ای برسیم که متخصصان نیز مجبور شوند برای جلب توجه رسانه‌ها به سخنان علمی خود با لباس‌های ذرت مانند به خیابان‌ها بریزند.»[12] وزیر خارجه امریکا نیز در همان گردهمایی با توصیف این اعتراضات به جدال بین منطق و بی‌خردی منشأ آن را برخی کشورهای خارجی دانست و افزود: «هراس‌انگیزی برخی گروه‌ها نسبت به محصولات تراریخته، با ادعای اینکه غذاهای تراریخته برای سلامت انسان مضرند، فاقد جنبه علمی است.»[13]

بدیهی است معرفی هر فناوری نیازمند اتخاذ تدابیری است که بتواند استفاده مطلوب و ایمن از آن را ممکن سازد. خودرو نیازمند استفاده از استانداردهای ایمنی خودرو و جاده است و علوم تجربی نیازمند پروتکل های ایمنی آزمایشگاه. اما این ترس و شک که نکند تدابیر ایمنی اندیشیده شده در یک علم درست نباشد، یک شک اولیه است که با مراجع به منابع تخصصی این حوزه و مطالعات دانشمندان این حوزه رفع می‌شود. در اینجا نیز مانند سایر حوزه ها استانداردهایی برای آزمایش های تجربی در این حوزه وجود دارد که از خطرات آن جلوگیری کرده است. اما گاه این شک اولیه به گونه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد که نوعی ترس را القا کند و این در جایی است که ادعاهای بی‌پایه و غیرعلمی با آن همراه شود.



[1]. مهم‌ترین این موارد مقاله‌ای راجع به سرطان‌زا بودن ذرت تراریخته بود که نتایج آن به دلیل روش غلط نمونه‌گیری و آنالیز در مورد پذیرش واقع نشد. در این تحقیق فارغ از اینکه موضوع آن فقط نوعی علف‌کش بود نه تراریختگی محصول، از موش معروف به موش سرطانی استفاده شده است که به طور طبیعی حامل ژن سرطان است و آزمایش به گونه‌ای انجام شده است که عامل سرطان قابل تشخیص نیست. زیرا آزمون‌های بدون تکرار و آنالیزهای غیر مستند به آزمون‌های معتبر آماری را مبنای استنتاج قرار می‌دهد. مرجع ایمنی غذایی اروپا (EFSA) در گزارشی در این باره اعلام کرد: «مقاله‌ی مذکور فاقد کیفیّت علمی لازم برای اثبات عدم ایمنی علف‌کش راندآپ است. به همین دلیل این مقاله اثری در ارزیابی‌های مرجع ایمنی غذایی اروپا در مورد راندآپ ندارد و این مرجع نیازی به بررسی مجدد ذرّت تراریخته‌ی NK603 و فروردهای مرتبط نمی‌بیند.» مجله منتشر کننده این مقاله نیز در شماره‌های بعد دلایل مردود بودن آن را منتشر کرد. (ر.ک: سید الیاس مرتضوی، «رسوایی دروغ»: نقدی بر فیلم «لحظه‌ای از حقیقت»، فصلنامه ایمنی زیستی، سال ششم، ش1، پاییز1391، صص94ـ83.)

[2]. Ned Stafford, “Uproar over German GM Corn”, The Scientist, May 17, 2004, available at <thescientist.com/article/display/22179>, accessed Sep. 2013.

[3]. Confédération Paysanne (Peasant Confederation).

[4]. Sheila Jasanoff, “Biotechnology and Empire: The Global Power of Seeds and Science”, 21 Osiris 1, 2006, pp. 273–292.

[5]. Stephan Roschen, “German GM Research—A Personal Account”, 27 Nature Biotechnology 4, April 2009, p. 318.

[6]. Christlich-Soziale Union.

[7]. Ibid.

[8]. Ibid, p. 319.

[9]. برای نمونه ر.ک: نشست خبری در دفتر اداره کل محیط زیست و توسعه پایدار وزارت کشاورزی، روزنامه سرمایه، شماره 5504، 2/12/85، صفحه 6؛ مصاحبه دبیر کارگروه ملی ایمنی زیستی سازمان محیط‌زیست، روزنامه اعتماد ملی، شماره 821، 5/10/87، صفحه 13 و نیز سخنان رییس وقت سازمان محیط‌زیست، روزنامه سرمایه، شماره 323، 25/8/85، صفحه 16.

[10]. اسکندری وزیر اسبق کشاورزی در این باره می‌گوید: «از آنجا که محصولات تراریخته اجازه ورود به بازارهای جهانی را ندارند، ما نیز هیچ گونه برنامه‌ای برای استفاده و تکثیر آن نداریم... به دلیل مشکلات زیست محیطی و بهداشتی آن و تحریم کشورهایی که از محصولات تراریخته استفاده می‌کنند، ما نیز فقط تا زمانی که به عنوان عامل خطرزا شناخته نشود به عنوان یک دانش و علم از آن در آزمایشگاه ها استفاده می‌کنیم.» (روزنامه اطلاعات، 85/3/4 ص 19) به آدرس:

<magiran.com/npview.asp?ID=1091280>, accessed Sep. 2013.

[11]. American Association for the Advancement of Science.

[12]. Senator Christopher Bond, Annual Meeting, American Association for the Advancement of Science, Washington, D.C., Feb. 23, 2000.

[13]. Secretary of State Madeleine Albright, Annual Meeting, American Association for the Advancement of Science, Washington, D.C., Feb. 21, 2000.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی